سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به پایگاه اطلاع رسانی هادیان خوش آمدید

انبوه بی شمار مردم مومن و انقلابی از سراسر کشور، امروز با اجتماع عظیم و پرشور خود در حرم مطهر امام خمینی(رض)، "وفاداری به امام" را به حبل المتین وحدت و سرافرازی ملت و مسئولان تبدیل کردند، و با عزیز به عرش سفر کرده خود پیمانی دوباره بستند.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این اجتماع کم نظیر، باور امام به "خدا، مردم و خود" را زمینه ساز پیروزی، تداوم و پیشرفت مقتدرانه انقلاب اسلامی خواندند و با بیان توصیه های مهم انتخاباتی خطاب به مردم و نامزدها افزودند: به یاری پروردگار ملت ایران ده روز دیگر حماسه ای پرشور می آفریند و از آزمون بزرگ 24 خرداد سرافراز و سربلند بیرون می آید.
حضرت آیت الله خامنه ای قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 را، مقطع بسیار مهمی در تاریخ ایران خواندند و افزودند: بعد از بازداشت امام (ره) که پس از سخنرانی ایشان در سیزده خرداد 42 روی داد ، در پانزده خرداد موج عظیمی از حرکت مردمی در تهران، قم و چند شهر دیگر براه افتاد که پیوند مستحکم مردم با روحانیت و مرجعیت را به رخ حکومت طاغوت کشید.
رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه پیوند مردم با روحانیت ضامن پیشرفت اوج گیری و در نهایت پیروزی نهضت بود، گفتند: هنگامی که مردم وارد میدان می شوند و احساسات و اندیشه آنها پشتوانه یک نهضت قرار می گیرد، آن حرکت، ظرفیت ادامه یافتن و پیروز شدن را بدست می آورد.
حضرت ایت الله خامنه ای با اشاره به نمایان شدن چهره خشن  و بی رحم طاغوت ، در حادثه پانزده خرداد سال 42 افزودند: یکی از نکات مهم آن حادثه، سکوت مجامع و نهادهای بین المللی مدعی حقوق بشر بود که به هیچ وجه اعتراضی از آنها شنیده نشد.
ایشان تاکید کردند: برغم همه این مسایل، امام خمینی (ره) به تنهایی اما به پشتوانه مردم، چهره یک رهبر آسمانی و معنوی، قاطع و مصمم را از خود به همه مردم و تاریخ نشان داد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سه باور مهم امام راحل (ره) تاکید کردند: باور به خدا، باور به مردم و باور به خود، هر سه به معنی واقعی کلمه در وجود امام و تصمیم امام و همه حرکت های ایشان تجلی داشت.
حضرت ایت الله خامنه ای افزودند: امام خمینی (ره) با دل خود با مردم سخن گفت و مردم هم با جان خود به او لبیک گفتند و به وسط میدان امدند و مردانه ایستادند و این نهضت به تدریج به سمت پیروزی رفت و در نهایت هم بدون کمک هیچ کشوری ، به پیروزی رسید.

رهبر انقلاب در تشریح سه باور عمیق و سرنوشت ساز امام یعنی باور به خدا، باور به مردم و باور به خود افزودند: امام با همه وجود به پروردگار اعتماد و به تحقق وعده یاری خدا یقین داشت و به همین علت فقط و فقط برای خدا کار و حرکت و اقدام می کرد.
ایشان افزودند: امام به ملت نیز عمیقا "اعتماد و اعتقاد" داشت و بر این باور بود که ملت مومن باهوش و شجاع ایران اگر رهبران لایقی داشته باشد مثل خورشید در میدانهای مختلف خواهد درخشید.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: در چشم امام، مردم عزیزترین، و دشمنانِ ملت منفورترین بودند و این باور یکی از علل اساسی ایستادگی و مقابله امام با سلطه گرانی بود که با ملت ایران، دشمنی می کردند.
رهبر انقلاب در تشریح سومین وی‌ژگی امام یعنی باور به خود و اعتماد به نفس خاطر نشان کردند: امام "ما می توانیم" را در وجود ملت زنده کرد و توانایی های ذاتی ملت را در عرصه های مختلف به بروز و ظهور رساند.
ایشان با اشاره به رفتار شجاعانه امام در مقابل رژیم مستبد پهلوی، دوران انقلاب، دفاع مقدس و مقابله با ستم گران جهانی افزودند: شجاعت، قاطعیت و اعتماد به نفسی که در گفتار و رفتار و تصمیمات امام جاری بود بتدریج به ملت منتقل شد و این ملت را به الگوی استقامت و بصیرت تبدیل کرد.
رهبر انقلاب افزودند: در پرتو همین اعتماد به نفس و شجاعت بود که امام هیچگاه حتی در آخرین روزهای حیات پر برکتشان، دچار ذره ای افسردگی و تردید و وادادگی نشد بگونه ای که بیانیه های سالهای آخر حیات ایشان، در سالهای آخر از سخنان و مواضع امام در سالهای آغاز نهضت، انقلابی تر و قوی تر بود.
ایشان با تشریح نتایج باور ملت ایران به شعار اساسی امام خمینی یعنی "ما می توانیم" افزودند: ملت ایران در پرتو "اعتماد به نفس"، امید و توکل به خدا، یأس و نومیدی دوران ستم شاهی را کنار گذاشت و با افتخار آفرینی در عرصه های مختلف، خود را به نماد سرافرازی و پیشرفت تبدیل کرد.
رهبر انقلاب نجات ایران از وابستگی شرم آور به آمریکا و انگلیس، تبدیل سران فاسد و خائن و شهوت ران به حاکمان برآمده از آرای ملت، تبدیل ایران از کشوری عقب مانده به کشوری که شتاب پیشرفت علمی آن یازده برابر متوسط جهانی است و دستیابی ایران به پیشرفتهای تحسین برانگیز در عرصه های سازندگی، علمی، پزشکی و آموزش عالی را از برکات حرکت عظیمی خواندند که امام راحل عظیم الشأن در پرتو باور به خدا، باور به ملت و باور به خود در میان مردم بوجود آورد.
حضرت ایت الله خامنه ای با تاکید بر اینکه پیشرفت ها و دستاوردهای سه دهه اخیر نباید مایه غرور کاذب شود، خاطر نشان کردند: ما اگر خودمان را با ایران دوران طاغوت مقایسه کنیم، این افتخارات به چشم خواهد آمد اما اگر خود را با "ایران اسلامی مطلوب" که جامعه ای همراه با عزت، رفاه، اخلاق و ایمان و معنویت است، مقایسه کنیم، قطعا راه طولانی در پیش داریم.
ایشان تاکید کردند: این راه طولانی اما پرافتخار با همان سه باور امام (ره) قابل پیمودن است و ملت ایران با برخورداری از جوانان مومن و با تمسک به این سه باور، توانایی را دارد که با سرعت و شتاب لازم به قله رفیع ایران اسلامی مطلوب دست یابد.
رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه افق پیش روی ملت ایران ؟؟؟ پر از امید است، افزودند: ملت، نقشه راه را نیزکه همان اصول امام است، در اختیار دارد.
حضرت ایت الله خامنه ای خاطر نشان کردند: اصول امام که در سخنرانی های منتشر شده و مدون ایشان و وصیتنامه آن امام موجود است، همان اصولی است که ملت عقب افتاده و وابسته ایران را به ملتی پیشرو و سرافراز و مستقل تبدیل کرد.
ایشان یک نکته را هم متذکر شدند و گفتند: کسانی که نام امام را بر زبان می آورند و به نام ایشان تمسک می جویند باید به اصول و "نقشه راه امام" هم اعتقاد داشته باشند، زیرا حقیقت امام تنها با اصول و مبانی و نقشه راه آن عزیز قابل درک و قابل عمل می شود.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین اصول امام در زمینه های مختلف اصول امام در "سیاست داخلی" را اینگونه بیان کردند: تکیه به رای مردم، تامین اتحاد و یکپارچگی ملت، مردمی بودن و غیر اشرافی بودن حکمرانان و زمامداران، دلبسته بودن مسئولان به مصالح ملت، و کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور.
حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص اصول امام در "سیاست خارجی" گفتند: ایستادگی در مقابل سیاست های مداخله گر و سلطه گر، برادری با ملت های مسلمان، ارتباط برابر با همه کشورها به جز کشورهایی که تیغ بر روی ملت ایران کشیده اند، مبارزه با صهیونیست، مبارزه برای ازادی فلسطین، و کمک به مظلومان و ایستادگی در برابر ظالمان، اصول امام در سیاست خارجی است.
ایشان به اصول امام در عرصه "فرهنگ" نیز اشاره کردند و افزودند: اصول امام در این بخش عبارتند از: نفی فرهنگ اباحه گری غربی، نفی جمود و تحجر، نفی ریاکاری در تمسک به دین، دفاع قاطع از اخلاق و احکام اسلام، و مبارزه با ترویج فحشا و فساد در جامعه.
رهبر انقلاب اسلامی در خصوص اصول امام در عرصه "اقتصاد" نیز گفتند: تکیه به اقتصاد ملی  و خودکفایی، عدالت اقتصادی در تولید و توزیع، دفاع از طبقات محروم، مقابله با فرهنگ سرمایه داری، احترام به مالکیت و سرمایه و کار، هضم نشدن در اقتصاد جهانی و استقلال در اقتصاد ملی اصول اقتصادی امام است.
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: توقع همیشگی امام از مسئولان این بود که با اقتدار و مدیریت و با اداره عاقلانه و مدبرانه کشور، این اصول را اجرایی کنند و به پیش ببرند.
ایشان با تاکید بر اینکه، این اصول نقشه راه امام بزرگوار است، خاطر نشان کردند: ملت ایران با ایمان راسخ و توانایی ها و استعدادهای خود و با همت جوانان و استفاده از نقشه راه امام می تواند راه طی شده در 34 سال گذشته را با قدرت و شتاب بیشتر ادامه دهد و به الگویی حقیقی و کامل برای ملت های مسلمان تبدیل شود.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به انتخابات حساس یازدهمین دوره ریاست جمهوری پرداختند و نکاتی را در این خصوص یاداور شدند.
حضرت آیت الله خامنه ای انتخابات را مظهر هر سه باور امام دانستند و افزودند: انتخابات مظهر خداباوری است زیرا بر اساس تکلیف باید در سرنوشت کشور شرکت کرد.
ایشان خاطر نشان کردند: انتخابات مظهر مردم باوری است زیرا در انتخابات، مردم خودشان مسئولان کشور را انتخاب می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: انتخابات مظهر خودباوری نیز می باشد زیرا هر رایی که در صندوق انداخته می شود در واقع مشارکت و دخالت در سرنوشت کشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای مهمترین موضوع در انتخابات را، ایجاد حماسه سیاسی و حضور "پرشور و هیجانِ" مردم در پای صندوق های رای دانستند و تاکید کردند: هر رایی که مردم به یکی از هشت کاندیدای محترم بدهند، دردرجه اول، رای به جمهوری اسلامی و رای اعتماد به ساز و کار انتخابات است.
ایشان خاطر نشان کردند: این رای در درجه دوم ، رای به کسی است که هر فردی بر اساس نظر و انتخاب خود، او را برای آینده کشور مفیدتر تشخیص داده است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تلاش دشمنان برای تبدیل انتخابات به تهدیدی بر ضد نظام، گفتند: آنها امیدوارند که انتخابات، یا سرد برگزار شود و یا اینکه بعد از انتخابات فتنه ای بوجود اید همانگونه که در سال 88 روی داد اما دشمنان در طراحی خود اشتباه می کنند زیرا ملت ایران را نشناخته و روز 9 دی را فراموش کرده اند.
ایشان تأکید کردند: به توفیق الهی و بر خلاف خواست و طراحی دشمنان انتخابات 24 خرداد، فرصت بزرگ نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: دشمنان تصور می کنند، اکثریتی خاموش و مخالف نظام در کشور وجود دارد در حالیکه آنها 22 بهمن را از یاد برده اند که در 34 سال گذشته همواره جمعیت عظیمی در دفاع از نظام اسلامی به خیابانها امده و شعار " مرگ بر آمریکا" سر داده است.
ایشان با تاکید بر اینکه بدخواهان ملت ایران و اتاق های فکر انها، برای سرد کردن فضای انتخابات به تبلیغات دروغی و بی انصافانه ایی همچون مهندسی شدن انتخابات و مشروع و آزاد نبودن آن روی آورده اند، خاطر نشان کردند: در کجای دنیا به نامزدهای انتخابات، از چهره های معروف گرفته تا افراد گمنام، اجازه داده می شود که بطور مساوی از رسانه ملی کشور استفاده کنند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: در آمریکا و کشورهای سرمایه داری، اگر نامزدهای انتخابات عضو دو یا سه حزب نباشند و  مافیای ثروت و قدرت و شبکه صهیونیستها از آنها حمایت نکنند، به هیچ وجه امکان تبلیغات ندارند.
حضرت آیت الله خامنه ای قانون را مرجع و حاکم واقعی روند انتخابات در ایران بر شمردند و تأکید کردند: در جمهوری اسلامی تنها چیزی که بر روند وارد شدن در عرصه انتخابات حاکم است قانون است و بر طبق قانون عده ای می توانند بیایند و عده ای نمی توانند ضمن این که کسانی که تشخیص صلاحیت می دهند نیز بر طبق قانون مشخص هستند.
ایشان افزودند: دشمن بیرونی با چشم بستن بر این واقعیات، تبلیغات دروغین انجام می دهد و متاسفانه برخی "حنجره ها و قلم های بی تقوا" در داخل همان تبلیغات را تکرار می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی تاکید کردند: ملت ایران به توفیق الهی و با حضور خود و عزم راسخ، به همه این ترفندها، پاسخ قاطع و کوبنده خواهد داد.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان درباره انتخابات خطاب به نامزدهای انتخاباتی، چند توصیه مهم بیان کردند.
ایشان تأکید کردند: نامزدهای محترم از هر چیزی که می خواهند انتقاد کنند، اما متوجه باشند که معنای انتقاد، بی انصافی، منفی بافی و سیاه نمایی نیست بلکه جوهره انتقاد به معنای عزم و نیت و تلاش برای حل مشکلات و پیمودن راهی پر افتخار است.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطر نشان کردند: اگرچه رسانه های بیگانه با غیض و غرض ورزی سعی می کنند این سخنان من را به برخی نامزدها منتسب کنند اما این حرفها متوجه نامزد یا نامزدهای خاصی نیست بلکه متوجه همه نامزدهاست.
ایشان افزودند: لازمه انتقاد، انکار جهات مثبت نیست بنابراین کسانی که می خواهند اعتماد مردم را به خود جلب کنند نباید برنامه ها و کارهای زیر ساختی و برجسته ای را که در این دولت و دولتهای چند دوره گذشته انجام شده و موجبات پیشرفت کشور را فراهم کرده، انکار کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مشکلات اقتصادی از جمله گرانی و تورم افزودند: آرزوی ملت و همه ما این است که منتخب ملت در انتخابات 24 خرداد، حلّال مشکلات اقتصادی باشد اما نامزدها در بیان طرح های خود برای حل مشکلات اقتصادی، کارهای انجام شده را نفی نکنند.
توصیه انتخاباتی دیگر رهبر انقلاب به هشت نامزد، این بود که وعده های نشدنی ندهند.
ایشان خطاب به نامزدها افزودند: به گونه ای حرف بزنید که اگر خرداد سال آینده نوار حرفهای امروز شما را پخش کردند شرمنده نشوید و با بهانه گیری گردن این و آن نیاندازید.
حضرت آیت الله خامنه ای اختیارات رئیس جمهور در قانون اساسی را بسیار وسیع و فوق العاده دانستند و خاطر نشان کردند: تنها محدودیت رئیس جمهور «قانون» است که البته قانون در واقع محدود کننده نیست بلکه هدایت کننده و نشان دهنده راه صحیح حرکت است.
رهبر انقلاب اسلامی سپس از نامزدها دعوت کردند ضمن ارائه برنامه هایشان، چند قول اساسی به مردم بدهند: قول بدهند که با "عقل و درایت" و "پشتکار و ثبات قدم" عمل خواهند کرد.
قول دهند از همه ظرفیتهای قانون اساسی برای انجام مسئولیت های بزرگ ریاست جمهوری استفاده می کنند و قول بدهند ضمن مدیریت اوضاع کشور، به مسئله اقتصاد که به میدان چالش تحمیلی بیگانگان تبدیل شده، توجه کافی خواهند کرد.
ایشان قول نامزدهای انتخاباتی به ملت برای پرهیز از حاشیه سازی و حاشیه پردازی را ضروری برشمردند و افزودند: لازم است به ملت قول بدهید که اگر انتخاب شدید دست اطرافیان و دوستانتان را باز نخواهید کرد.
رهبر انقلاب قول نامزدها به مردم برای توجه کامل و پاسداری از منافع ملت در مقابل بیگانگان را، از دیگر تعهدات ضروری نامزدها خواندند و افزودند: برخی با تحلیل غلط، می گویند برای کاهش عصبانیت دشمن باید به او امتیاز داد اما این کارِ اشتباه، عملاً به معنای ترجیح منافع بیگانگان بر منافع ملت است.
ایشان خاطر نشان کردند: عصبانیت دشمن ناشی از وجود بالنده جمهوری اسلامی و ناشی از زنده بودن راه و یاد و اهداف امام در اذهان ملت است و تنها راه مقابله با آن تلاش بی وقفه برای حل مشکلات و "ا ستقلال و اقتدار ملی" است.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان تأکید کردند: ده روز دیگر، روز امتحان بزرگ ملت ایران است که امیدواریم به فضل پروردگار، ملت با ایجاد حماسه ای پر برکت و دارای نتایج درخشان، از این آزمون بزرگ الهی نیز سربلند و سرافراز بیرون‌آید.
در ابتدای این مراسم حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی تولیت آستان مقدس حضرت امام خمینی(ره) در سخنانی واقعه ی 15 خرداد سال 42 را سرآغاز نهضت امام دانست و گفت: در شروع نهضت شرایط به گونه ای بود که هیچ کس اساساً تصور نمی کرد که انقلابی با رویکردها و جهت گیری های دینی به دست امام شکل بگیرد و پیروز شود.
وی اتکا و باور حقیقی امام به خدا را اساس حرکت انقلابی حضرت امام توصیف کرد و افزود: امام خمینی(ره) نهضت را در شرایطی آغاز کرد که اعتقاد به دین در شرق و غرب عالم در ضعیف ترین حالت خود قرار داشت.
سید حسن خمینی همچنین با اشاره به انتخابات پیش رو افزود: امیدواریم که همه ی آحاد جامعه بتوانند این شرایط حساس مسئولیت خود را به خوبی بشناسند و به آن عمل کنند.




ارسال توسط بسیجی

|یادداشتی از حجت‌الاسلام دکتر غلام‌رضا بهروزی لک، استادیار علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) قم درباره‌ی اصول مکتب سیاسی حضرت امام خمینی رحمه‌الله از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی|

بدون تردید نام امام خمینی‌ رحمه‌الله با تاریخ معاصر جهان آمیخته و به‌ویژه برای مسلمانان نامی آشنا و محبوب است. امام خمینی مرد قرن و احیاگر میراث عظیم اسلامی در جهان امروز است. به‌رغم سیطره‌ی تمدن غربی بر جهان امروز و شیفتگی بسیاری به زرق و برق آن، امام خمینی رحمه‌الله راه جدیدی را برای انسان امروز ارائه کرده و به تعبیر میشل فوکو1، منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بی‌روح در عصر حاضر گردید.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif روش بررسی اصول فکر سیاسی امام رحمه‌الله
راه‌های مختلفی برای شناسایی آرا و اندیشه‌های سیاسی یک اندیشمند وجود دارد. یک راه مناسب برای شناخت امام خمینی رحمه‌الله، شناسایی اصول مکتب سیاسی ایشان است. مکتب سیاسی عبارت است از منظومه‌ی دیدگاه‌‌ها و آرای یک اندیشمند یا اندیشمندانی که یک دیدگاه نظام‌مند درباره‌ی عرصه‌ی سیاست عرضه می‌کنند. شاید بتوان راه دقیق‌تر دیگری را نیز در این باب، تحلیل گفتمان اندیشه و عمل امام خمینی رحمه‌الله بدانیم. در این نوشتار سعی خواهد شد با روش تحلیل گفتمانی مکتب سیاسی امام خمینی رحمه‌الله را بررسی و در عمل به گونه‌ای بین2 روش مکتب‌شناسی و تحلیل گفتمان ترکیب کنیم.

در یک تعریف اجمالی گفتمان عبارت است از مجموعه‌‌‌‌‌ای از احکام، گزاره‌ها و نشانه‌ها که سازنده‌ی یک نظام معنایی متمایز از دیگر گفتمان‌ها هستند. گفتمان‌ها در واقع منظومه‌های از معانی هستند که در آن‌ها نشانه‌ها با توجه به تمایزی که با یکدیگر دارند هویت و معنا می‌یابند. گفتمان‌ها تصور و فهم ما از واقعیت و جهان را شکل می‌دهند.2 در عمل این چگونگی مفصل‌بندی نشانه‌ها در یک گفتمان است که نظام معنایی گفتمان را شکل می‌‌دهد. همان‌گونه که هوارث معتقد است: «مفصل‌بندی به گردآوری عناصر مختلف و ترکیب آن‌ها در هویتی نو» می‌پردازد.3 ‌عنصر اساسی در هر مفصل‌بندی گفتمانی نیز «دالّ برتر» است. دالّ برتر عبارت است از نشانگان مرکزی یک گفتمان که همانند یک میدان مغناطیسی، دیگر مفاهیم و نشانگان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.

بابی سعید: منطق اسلام‌گرایی مستلزم منطقه‌ای شدن غرب و جادهی مجدد آن به عنوان مرکز در میان دیگر مراکز است. دیگر تلقی یک شکل‌بندی فرهنگی که فرهنگ‌های دیگر لزوماً در صدد تقلید از آن باشند، وجود ندارد. ظهور اسلام‌گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن غرب دیگر به عنوان مرکز مد نظر نباشد.


http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif جمهوری اسلامی، دالّ مرکزی مکتب سیاسی امام رحمه‌الله
بر این اساس می‌‌توان مهم‌ترین مفاهیم و نشانگان بکار گرفته شده در مکتب سیاسی امام خمینی رحمه‌الله‌ و دال مرکزی آن را شناخت و به اصول مکتب سیاسی ایشان پی برد. مهم‌ترین نوآوری و کانون مکتب سیاسی امام خمینی رحمه‌الله را می‌توان ترکیب سنت دیرپای شیعی با یافته‌های عقلانی دنیای جدید دانست. نوآوری اساسی امام خمینی رحمه‌الله را ضمن احیای نظریه‌ی ولایت فقیه در برابر سیطره‌ی تفکر مدرنیسم غربی باید در طرح و ترکیب برخی عناصر فکری جدید همانند جمهوریت‌خواهی و تأکید بر نقش مردم و قانون اساسی و انتخابات در نظریه‌ی ولایت فقیه بدانیم. تأکید امام خمینی رحمه‌الله‌ در آستانه‌ی انقلاب اسلامی در ایران بر «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر4‌ کانون نظریه‌ی سیاسی امام خمینی رحمه‌الله را شکل می‌دهد. از این جهت، دال برتر و مرکزی مفصل‌بندی گفتمان سیاسی امام خمینی رحمه‌الله را می‌‌توان همان «جمهوری اسلامی» بدانیم که اسلامیت محتوای آن و جمهوریت شکل آن است.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22757/smpf.jpg
تجلی اسلامیت نظام، همان نظریه‌ی ولایت فقیه است که ایشان به صورت اجمالی آن را ابتدا در کشف‌الاسرار در سال 1323، سپس در مباحث فقه استدلالی و فتوای خود مطرح کردند که به ترتیب در مبحث اجتهاد و تقلید کتاب الرسائل و مبحث امر به معروف و نهی از منکر کتاب تحریرالوسیله و بحث ولایت فقیه کتاب البیع آمده است. در مرحله‌ی سوم و در نیمه‌ی دوم سال 1358 به‌طور پراکنده در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های مختلف به عنوان دفاع از تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. در مرحله‌ی چهارم، مجموعه اظهارنظرهای امام درباره‌ی محدوده‌ی اختیارات و شرایط ولی‌امر طی چند نامه و سخنرانی از زمستان 1366 تا یک ماه قبل از رحلت ایشان آمده است. عموم این نامه‌ها در جواب استفتائات یا اشکالات طرح شده از سوی مسئولان عالی‌رتبه‌ی نظام اسلامی بوده است.5

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif مرکزیت‌زدایی از غرب
بدیهی است نشانه‌ی جمهوریت در آموزه‌ی جمهوری اسلامی معنای خاصی در مفصل‌بندی گفتمانی امام خمینی رحمه‌الله دارد که از گفتمان مدرنیسم متفاوت است. غرب مدرن براساس آموزه‌هایی چون اومانیسم، سکولاریسم، عقلانیت خودبنیاد و قرائت کلان پیشرفت، تفسیری از جمهوریت ارائه کرده است که در آن تمامی مشروعیت نظام سیاسی از قرارداد اجتماعی و خواسته‌های بشری نشأت گرفته و دین و آموزه‌های الهی در آن کاملاً از عرصه‌ی سیاسی کنار گذاشته شده‌اند. غرب با سیطره‌ی فکری و تمدنی و تحمیل دیدگاه‌‌های خویش بر دیگران به‌ویژه بر ملل جهان اسلام، چنین وانمود کرده است که معنا و مفهومی متفاوت برای جمهوریت وجود ندارد و تنها معنای صحیح آن همان قرائت غربی آن است. از این رو برخی نیز در کشور ما هنگام طرح این نظریه توسط امام خمینی رحمه‌الله تحت تأثیر نگرش غربی بر تناقض‌آمیز بودن آن اعتقاد داشته‌اند.6 اما چنین تفسیری از میراث سیاسی امام خمینی رحمه‌الله نادرست بوده و غرب مدرن را معیار داوری قرار می‌دهد.

اما باید توجه داشت که هنر امام خمینی رحمه‌الله فرارفتن از سیطره و هژمونی غرب است و به تعبیر سامی زبیده، امام خمینی چنان سخن می‌گوید که گویی غرب وجود ندارد.7 از این منظر تنها زمانی می‌توان اسلام‌گرایی معاصر را که امام خمینی رحمه‌الله مصداق بارز آن است، درک کرد که از غرب مرکزیت‌زدایی شده باشد و غرب نیز همانند مرکزی بین دیگر مراکز باشد: منطق اسلام‌گرایی مستلزم منطقه‌ای شدن غرب و جادهی مجدد آن به عنوان مرکز در میان دیگر مراکز است. دیگر تلقی یک شکل‌بندی فرهنگی که فرهنگ‌های دیگر لزوماً در صدد تقلید از آن باشند، وجود ندارد. ظهور اسلام‌گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن غرب دیگر به عنوان مرکز مد نظر نباشد.8

تأکید بر «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش،‌ کانون نظریه‌ی سیاسی امام خمینی را شکل می‌دهد. از این جهت، دال مرکزی مفصل‌بندی گفتمان سیاسی امام خمینی را می‌‌توان همان «جمهوری اسلامی» بدانیم که اسلامیت محتوای آن و جمهوریت شکل آن است.


http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif مکتب سیاسی امام رحمه‌الله از منظر رهبر انقلاب
شاید بتوان پس از شناسایی دال مرکزی گفتمان سیاسی امام خمینی رحمه‌الله‌، جامع‌ترین توصیف را درباره‌ی مکتب سیاسی امام خمینی رحمه‌الله  در کلام رهبر انقلاب اسلامی بیابیم. آیت‌الله خامنه‌ای که شاگرد مبرّز امام خمینی رحمه‌الله بوده و در مراحل انقلاب نیز همواره از یاران نزدیک و ملازمان خاص ایشان بوده است، در مراسم بزرگداشت ارتحال امام خمینی در 14 خرداد 1383 توصیف جامع و فراگیری از مکتب سیاسی امام خمینی رحمه‌الله ارائه کردند. ایشان با اشاره به جایگاه امام خمینی رحمه‌الله ‌در جهان معاصر، خطوط اساسی و برجسته‌ی مکتب سیاسی امام خمینی رحمه‌الله را در 5‌‌ ویژگی اساسی اعلام کردند. آنچه در پی می‌آید گزیده‌ای است9 از عبارات رهبر انقلاب اسلامی که مستندات آن از کلام امام خمینی رحمه‌الله پس از نقل دیدگاه‌‌های ایشان ذکر شده است:

1. پیوند معنویت و سیاست
«در مکتب سیاسی امام، معنویت با سیاست در هم تنیده است. در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال می‌کرد، حتی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همه‌ی رفتارها و همه‌ی مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور می‌زد. امام به اراده‌ی تشریعی پروردگار اعتقاد و به اراده‌ی تکوینی او اعتماد داشت و می‌دانست کسی که در راه تحقق شریعت الهی حرکت می‌کند، قوانین و سنت‌های آفرینش یاور اوست.»

مستندات: امام خمینی رحمه‌الله در نخستین نوشته‌های خویش بر مسأله‌ی پیوند دین و سیاست تأکید کرده‌اند. جدایی دین از سیاست از نظر ایشان فکری است که ابتدا از سوی بنی‌امیه در صدر اسلام و سپس از سوی استعمارگران مطرح شده است. استعمارگران «تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست، برای جامعه نظامات و قوانین ندارد، طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است.»10 ‌چنین شعاری از نظر امام خمینی رحمه‌الله‌ شاخصه‌ی اسلام آمریکایی است. «اسلام آمریکایی این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند، چه کار دارند به سیاست، با صراحت لهجه می‌گفتند...»11

صوت: ابعاد مکتب امام(ره)


2. اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
«شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم کرامت انسان، هم تعیین‌کننده بودن اراده‌‌‌ی انسان. در مکتب سیاسی امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجه‌‌‌ی ارزشمندی و کرامت داشتن این است که در اداره‌‌‌ی سرنوشت بشر و یک جامعه، آرای مردم باید نقش اساسی ایفا کند. مردم‌سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار ما که از متن اسلام گرفته شده است مردم‌سالاری حقیقی است؛ مثل مردم‌سالاری آمریکایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگری ذهن‌های مردم نیست. مردم با رأی خود، با اراده‌‌ی خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب می‌کنند. مسئولان خود را هم انتخاب می‌کنند. از طرف دیگر امام با اتکاء به قدرت رأی مردم معتقد بود با اراده‌ی پولادین مردم می‌شود در مقابل همه‌‌‌ی قدرت‌های متجاوز جهانی ایستاد و ایستاد.»

مستندات: سامی زبیده، تفکر سیاسی امام خمینی رحمه‌الله را بدان جهت به عصر جدید متعلق می‌داند که مردم در آن نقش مهمی دارند.11 بارزترین نمونه‌های سخنان امام خمینی رحمه‌الله را در باب نقش مردم می‌توان در این گزاره‌ی معروف دانست که «میزان رأی ملت است.»12 ایشان در جای دیگر ضمن تأکید بر ولایت فقیه اظهار کرده است: «تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می‌شده به بیعت با ولی مسلمین.»13

3. نگاه بین‌المللی و جهانی امام خمینی رحمه‌الله
«شاخص سوم از شاخص‌های مکتب سیاسی امام، نگاه بین‌المللی و جهانی این مکتب است. مخاطب امام در سخن و ایده‌ی‌‌ سیاسی خود بشریت است، نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را به‌دست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همه‌‌‌ی بشریت است. مکتب سیاسی امام این خیر و استقلال و عزت و ایمان را برای همه‌‌‌ی امت اسلامی و همه‌‌‌ی بشریت می‌خواهد. این رسالتی است بر دوش یک انسان مسلمان.»

بابی سعید: منطق اسلام‌گرایی مستلزم منطقه‌ای شدن غرب و جادهی مجدد آن به عنوان مرکز در میان دیگر مراکز است. دیگر تلقی یک شکل‌بندی فرهنگی که فرهنگ‌های دیگر لزوماً در صدد تقلید از آن باشند، وجود ندارد. ظهور اسلام‌گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن غرب دیگر به عنوان مرکز مد نظر نباشد.


‌مستندات: امام خمینی رحمه‌الله در موارد مکرر بر پیام انقلاب اسلامی برای تمامی جهان و نیز الگو بودن آن برای تمامی مردم ستمدیده تأکید کرده‌اند. در کلامی می‌فرمایند: «امید است انقلاب اسلامی ملت بزرگ ما و پیروزی عظیم آنان بر دشمنان اسلام و مملکت راهنمایی برای سایر ملل ستمدیده و تحت سلطه قرار گیرد و با اتحاد و همبستگی، شرّ همه‌ی سلطه‌گران و بخصوص آمریکا را از خود کوتاه کرده در تحت تعالیم مقدسه‌ی اسلام، عظمت از دست رفته‌ی خود را باز یابند.»14 در جای دیگری نیز بر الگوگیری دیگر مسلمانان از مردم ایران اشاره کرده‌اند: «ملت‌های مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه‌ی اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند و به سوی آزادگی و زندگی انسانی پیش بروند.»15

4. پاسداری از ارزش‌ها و ولایت فقیه
«شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزش‌هاست که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله‌‌ی ولایت‌فقیه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده‌اند مسأله‌‌ی ولایت‌فقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی کنند؛ برداشت‌های خلاف واقع و دروغ و خواسته‌ها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فکر سیاسی امام بزرگوار.»

مستندات: ولایت فقیه در کانون تفکر سیاسی امام خمینی رحمه‌الله قرار دارد. از نظر ایشان «ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آن‌ها موجب تصدیق می‌شود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنا که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت.16 اما شاید بتوان مهم‌ترین توصیه‌ی امام خمینی رحمه‌الله را در پاسداری از این ارزش در کلام معروف وی بدانیم که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد.»17

5. عدالت اجتماعی
«عدالت اجتماعی یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همه‌‌‌ی برنامه‌های حکومت در قانونگذاری، در اجرا، در قضا باید عدالت اجتماعی و پر کردن شکاف‌های طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. این‌که ما بگوییم کشور را ثروتمند می‌کنیم  یعنی تولید ناخالص ملی را بالا می‌بریم  اما ثروت‌ها در گوشه‌‌ای به نفع یک عده انبار شود و عده‌‌ی کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی‌سازد.»

مستندات: امام خمینی رحمه‌الله  هدف اساسی خود را برقراری عدالت اسلامی معرفی کرده‌‌‌اند. «عدالت اسلامی را می‌خواهیم در این مملکت برقرار کنیم ... یک همچو اسلامی که در آن عدالت باشد، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که در آن شخص اول با آن فرد آخر همه علی‌السواء در مقابل قانون باشند.»18 ‌در‌جای دیگر فرموده‌اند: «حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود.»19




ارسال توسط بسیجی
  • سخنرانی سالیانه‌ی رهبر انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی در حرم مطهر از مهمترین سخنرانی‌های ایشان در طول سال است. مراسم امسال در شرایطی انجام شد که تنها 10 روز به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باقی است و نامزدها گرم رقابت و نطق و تبلیغ و ارائه‌ی برنامه‌ها و وعده‌های خود به مردم هستند. حضرت آیت الله خامنه‌ای امروز در پایان بیاناتشان دقایقی درباره انتخابت سخن گفتند و خطاب به نامزدهای انتخابات فرمودند:
    آن کسانى که امروز با مردم حرف میزنند، آنچه که توانائى انجام آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند، آن را با مردم در میان بگذارند.
    قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد؛ اگر برنامه‌اى در هر موردى از مسائل دارند، آن برنامه را براى مردم ارائه کنند؛
    قول بدهند که با پشتکار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت؛
    قول بدهند که از همه‌ى ظرفیتهاى قانون اساسى براى اجراى وظیفه‌ى بزرگِ خودشان استفاده خواهند کرد؛
    قول بدهند که به مدیریت اوضاع کشور خواهند پرداخت؛
    قول بدهند که به مسئلهى اقتصاد - که امروز میدان چالش تحمیلى بر ملت ایران از سوى بیگانگان است - بخوبى خواهند پرداخت؛
    قول بدهند حاشیهسازى نمیکنند؛
    قول بدهند دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت؛
    قول بدهند که به منافع بیگانگان، به بهانه‌هاى گوناگون، بیش از منافع ملت ایران اهمیت نخواهند داد. بعضى با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاً منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح میدهند؛ این اشتباه است.


    این کلیپ صوتی را از اینجا دریافت کنید



ارسال توسط بسیجی
  • http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22741/smpf.jpgمناظره‌های تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از ساعتی دیگر در رسانه ملی آغاز می‌شود. در سال 1388 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دو روز پس از آغاز مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری، در مراسم 14 خرداد آن سال خطاب به نامزدها فرمودند که «براى اثبات خود به نفى دیگرى متوسل نشوند» و مناظرات را «در چهارچوبهاى درست شرعى» انجام دهند تا به «دشمنى و ایجاد نقار منتهی نشود».

    بازخوانی این تذکرات در آستانه برگزاری مناظره‌های یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خالی از لطف نخواهد بود:
    http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif انسان نمى‌پسندد که ببیند یک نامزدى، چه در نطقهاى تبلیغاتى، چه در سخنرانى، چه در تلویزیون، چه در غیر تلویزیون، براى اثبات خود متوسل بشود به نفى آن دیگرى.
    http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif نامزدها همه براى یک هدف دارند کار میکنند. هر کسى به نظر خودش یک احساس مسئولیتى، تکلیفى دارد، مى‌آید میدان. من با مناظره و معارضه و گفتگو و انتقاد مخالفتى ندارم؛ اما سعى کنید این در چهارچوبهاى درست شرعى و دینى انجام بگیرد.
    http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif مردم، مردم بیدارى هستند، میفهمند، میدانند. این چهار نفر نامزدى که از شوراى نگهبان تأیید شده‌اند و در اجتماعات گوناگون سخنرانى میکنند، خودِ آن نامزدهاى محترم توجه کنند، مراقبت کنند که در این سخنرانى‌ها، در این اظهارات، جورى نباشد که منتهى بشود به ایجاد دشمنى و ایجاد نقار؛ با برادرى و با مهربانى پیش بروند.
    http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif اختلاف نظر، اختلاف رأى، اختلاف سلیقه، در مسائل گوناگون، در مسائل شخصى، در مسائل عمومى، یک امر طبیعى است؛ اشکالى هم ندارد. نگذارید این به اغتشاش منتهى بشود.



ارسال توسط بسیجی

نسان‌ها در مجموعه‌ای از روابط پیچیده قرار دارند. هرکسی نخست با خودش رابطه دارد، یعنی با نیروهای مختلف و متضاد درونی و بیرونیِ مادی و معنوی خودش. دانش پزشکی رابطه‌ی انسان را با بدنش تنظیم می‌کند تا ضرر نکند. روانپزشکی هم مدعی است که رابطه‌ی انسان را با روان خودش تنظیم می‌کند تا آسیب نبیند، چون در هر کدام از ابعاد و عرصه‌های رابطه، نخستین و مهم‌ترین پرسش این است که چه کنیم تا آسیب نبینیم؟

نوع دیگر روابط، رابطه‌ی انسان با دیگر انسان‌ها است. هرکدام از انسان‌ها فکر و میل و سلیقه‌ی خاص خود دارند. همه‌ی انسان‌ها با این‌که اندیشه و رنگ و زبان‌شان با هم فرق دارد، اما منفعت‌طلبند و به خود فکر می‌کنند. پس این پرسش اساسی نیز مطرح است که با هرکدام باید چگونه برخورد کرد و در برخورد با جوامع دیگر چه کنیم؟ آیا فرهنگ‌هایمان را یکی کنیم یا بر فرهنگ خود پافشاری کنیم؟ بجنگیم یا اهل صلح باشیم؟
عرصه‌ی دیگر تعامل آدمی نیز با طبیعت است. در این‌ عرصه هم دغدغه این است که با امکانات و منابع طبیعی چگونه برخورد کنیم.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif تنظیم روابط انسان
دین برای این آمده که روابط انسان را در همه‌ی عرصه‌ها و ابعاد تنظیم کند و مدعی است که به همه‌ی این سؤال‌ها جواب می‌دهد. دین می‌گوید فقط وقتی می‌توانی ارتباط صحیحی در همه‌ی این جهات ایجاد و برقرار کنی که به «تقوا» برسی. آن‌وقت تازه روابط تو با همه‌چیز و همه‌کس صحیح می‌شود. تقوا یعنی غلبه و حاکم‌شدن اراده‌ی انسان بر نیروهای حیوانی وجودش. امیرالمؤمنین علیه‌السلام تقوا را این‌گونه تعریف می‌کند: «فإنّها الزّمام»؛ یعنی افسار مَرکبت دست خودت باشد.

متأسفانه گاهی تقوای ما خیالی و رؤیایی است، چون تعریفی که از تقوا و از دین داشته‌ایم، نادرست بوده و دین را به نماز و اشک و تلاوت قرآن و دعا خلاصه و محدود کرده‌ایم. وقتی زلزله‌های عظیم و فتنه‌ها پیش‌می‌آید، دیگر فرصت خودسازی نیست.


واژه‌ی تقوا از ریشه‌ی «وقایه» به معنی حفظ‌کردن است. در خطبه‌ی 16 نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «ألا وَ إنَّ التّقْوی مَطایا ذُلُلٍ» تقوا مرکب رامی است که انسان سوار آن است و افسارش هم در دست اوست؛ می‌راند تا به بهشت برسد. همچنین آن حضرت بی‌تقوایی را به مرکب چموشی تشبیه کرده که انسان سوار بر آن است، اما مهار آن در دستش نیست و سوارش را به سوی جهنم می‌برد.

ابعاد فردی تقوا با ابعاد اجتماعی آن در هم‌ تنیده است. تنهایی انسان را آزار می‌دهد و آدمی همواره از تنهایی گریزان است. انسان‌ها به انسان‌های دیگر پناه می‌برند؛ هم برای رفع حوائج مادی و هم برای برآوردن نیازهای روحی که انس و صمیمت باشد. وقتی انسان‌ها برای تأمین نیازها و رفع نگرانی‌های خود به دیگران پناه می‌برند، در ارتباطات خود نیز به تقوا نیاز دارند. بنابراین تقوا در ابعاد فردی و اجتماعی نیز مورد نیاز آدمی است.

اگر از ابعاد اجتماعی تقوا غافل شویم، یک دین خیالی خواهیم داشت. در نتیجه مستکبران بر ما مسلط می‌شوند و برای همان دین خیالیِ فردی هم مزاحمت ایجاد می‌کنند؛ چنان‌که در برهه‌هایی از تاریخ چنین کردند، چادر را از سر زنان کشیدند و عمامه را از سر مردان برداشتند و لباس‌ها را به‌زور تغییر دادند و نگذاشتند کسی مجالس روضه‌خوانی برپا کند.

وقتی حاکمان دین‌دار نباشند، دین‌داران را به حال خود نمی‌گذارند. در تعقیبات نماز عصر می‌خوانیم: «أعُوذُ بِکَ مِن نَفْسٍ لا تَشبَعُ». خدایا به تو پناه می‌برم از نفْسی که سیر نمی‌شود. حاکم بی‌تقوا نفْسی دارد که سیر نمی‌شود و محدوده‌ای برای قدرت خود تعیین نکرده تا وقتی به آن‌جا می‌رسد، بگوید بس است دیگر! هرچه عقب برویم، او جلو می‌آید. قرآن به‌زیبایی می‌فرماید: «لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهوُد وَ لا النَّصاری حَتّی تَتّبِعَ مِلّتَهُم»1. آنها تو را به حال خودت وانمی‌گذارند. بنابراین اگر کسی فقط به فکر تقوای فردی باشد، در همان زمینه هم دچار چالش می‌شود، زیرا اگر اهل قدرتی که تقوا ندارند، مانع و رادعی نداشته باشند، به حریم فردی دین‌داران هم تجاوز می‌کنند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif روابط متقابل تقوای فردی و تقوای اجتماعی
تقوای اجتماعی بار سنگینی است که کشیدن آن بدون تقوای فردی امکان ندارد. تقوای اجتماعی یعنی اگر من مدیرکل شدم، رشوه نگیرم؛ اما برای این کار باید هوس خود را کنترل کرده باشم. اگر تابع هوس‌های خود باشم، وقتی قدرت پیدا کنم، تحت عنوان هدیه به رشوه‌گیری هم دچار می‌شوم. البته هوس‌رانی فقط در پول یا در نامحرم نیست. یکی از هوس‌های ما حب فرزند است. یعنی این‌که انسان در موارد لزوم نتواند عواطف خود را نسبت به فرزندانش مدیریت کند. خیلی‌ها که حتی اهل مبارزه هم بودند، در این عرصه کم‌آوردند. برای همین پیش از مبارزه با دشمن بیرونی، باید بر هوس‌ها و امیال درونی خود حاکم شد.

انسان باید همواره خود را بررسی کند تا ببیند خالص هست یا نه. آن‌هم نه خوشبینانه. حضرت امیر می‌فرمایند: «مؤمن شب را به صبح و صبح را به شب نمی‌رساند، مگر آن‌که به خود بدبین است!» با عینک بدبینی، نه دیگران، بلکه خود را بررسی می‌کند. اگر انسان اهل خودسازی و تقوا نباشد، وقتی به ثروت و قدرت می‌رسد، رفتنش به سوی جهنم تندتر خواهد شد.


امیرالمؤمنین علیه‌السلام نسبت تقوای فردی و تقوای اجتماعی را دائماً در بیانات خود ‌تذکر ‌داده‌اند. در نامه‌های حضرت به معاویه تعابیر مختلفی با این مضمون هست که «ای معاویه! تو افسارت را به دست شیطان داده‌ای؛ شیطان ریسمان به گردنت انداخته و تو را به سمت آتش می‌برد؛ اگر هوس‌هایت را مهار نکنی، تو را به‌سوی ضررهای فراوان می‌کشاند.» پس تقوای فردی با تقوای اجتماعی ارتباط وثیقی دارد؛ اگرچه از حیث رتبی و زمانی، تقوای فردی مقدم است، چون آن‌هایی که بدون تقوای فردی به میان اجتماع می‌روند، سرانجام در جایی کم‌می‌آورند.

با این‌همه، میزان و شاخص سنجش تقوای فردی نیز در اجتماع است. وقتی انسان در گوشه‌ای به کنج عزلت فرورود، چه‌بسا گمان می‌کند که همه‌ی هوس‌های خود را کُشته و به عرش أعلی رسیده است. در حالی که کسی نزدیک او نیست تا به او حسودی کند، یا کسی برای او مزاحمتی ایجاد نکرده تا ببیند صبور هست یا نه، یا کسی بر او خشم نگرفته تا بفهمد آیا بر عصبیت خود مسلط است یا نه. پس تا هنگامی که کسی به اجتماع ورود پیدا نکرده، خودش هم نمی‌فهمد چه در چنته دارد. ما در خلوت‌های خود مراقبت می‌کنیم، تصمیم می‌گیریم، اشک می‌ریزیم، ولی اثر و ثمر آن در ارتباط و برخورد با دیگران ظاهر می‌شود. به‌خصوص وقتی انسان قدرت و امکاناتی پیدا کند، مشخص می‌شود که تقوای فردی داشته یا نه. در ارتباط و مراوده‌ی با دیگران است که معلوم می‌شود انسان در خلوت‌هایش چه کسب کرده و آیا توانسته است نفس خود را مهار کند یا نه؟

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif تقوای جمعی و قبیله‌گرایی سیاسی
در قرآن هم عبارت «إتَّقِ اللهَ» را داریم و هم تعبیر «اتَّقُوا اللهَ» را. گاهی می‌گویند تو تقوا داشته باش و گاهی به جمع می‌گویند تقوا داشته باشید. در قرآن می‌خوانیم: «لا یَجْرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَوْمٍ ألاّ تَعْدِلُوا إعْدِلُوا هُوَ أقْرَبُ لِلتَّقْوی»2 اگر جمعی تقوا داشته باشند، صِرف این‌که هم‌حزبی یا هم‌گروهی‌شان با کسی درگیر شده، از او حمایت نمی‌کنند. وقتی تقوای جمعی شکل گرفت، رعایت آن اقتضا می‌کند که انصاف داشته باشند. تقوای جمعی در ارتباط یک جمع با افراد یا گروه‌های دیگر مطرح است. متأسفانه بسیاری از مشکلات سیاسی ما نیز به همین نکته برمی‌گردد که رهبر انقلاب از آن به عنوان «قبیله‌گرایی سیاسی» یاد کرده‌اند. کسی که اهل قبیله‌گرایی سیاسی است، حتماً در تقوای فردی خود هم دچار مشکل است. کسی که در بازی فوتبال بی‌تقوا باشد، اگر کشتی هم بگیرد همین‌گونه است و به دیگران ظلم خواهد کرد.

پادکست: رفتار قبیله‌ای در سیاست و اقتصاد


یک «امّت» هم در هدف و هم در روش هم‌آهنگ هستند. اصحاب أباعبدالله علیه‌السّلام با ایشان هم‌آهنگ بودند. با این‌که در تاریخ تحریف‌های بسیاری صورت گرفته تا شرح صحیح واقعه‌ی کربلا به دیگران نرسد، اما باز هم چیزی خلاف ادب و جوانمردی اصحاب سیدالشهداء علیه‌السّلام نقل نشده است. وقتی انسان رهبر و امامی پیدا می‌کند و از او تبعیّت می‌کند، این‌چنین است. اصحاب خاص رسول اکرم صلوات‌الله‌‌علیه‌و‌آله هم این‌گونه بودند. البته مراتب و درجات آن‌ها متفاوت بود، اما در حرکت‌ها ملاحظه‌ی تقوای جمعی را می‌کردند. حضرت امیر علیه‌السلام در نامه‌شان به مالک اشتر، به مدیران جامعه‌ی اسلامی توصیه می‌کنند که «مراقب اطرافیانت و بچه‌هایت و کسانی که دوست‌شان داری باش!»

ما اغلب برای بُعد جمعی تقوا ارزش چندانی قائل نمی‌شویم و آماده‌ی ورود به عرصه‌ی اجتماع بر مدار تقوا نیستیم. در نتیجه وقتی عرصه‌های امتحان پیش می‌آید، کسانی که در خلوت‌ها یا در میدان‌های کوچک خودسازی نکرده‌اند و تازه عیب‌های نفس‌شان برملا می‌شود. در حالی که دیگر فرصت چندانی برای خودسازی ندارند. آدمی باید از قبل برای سیل و زلزله‌ای فکر کند که ممکن است بیاید و نه در وقت حادثه. این‌که اسلام می‌گوید نماز را با توجه بخوان و کمی در خودت باش و با خدا خلوت کن، یا می‌گوید نماز شب بخوان و با قرآن اُنس داشته باش، برای این است که انرژی بگیریم و به میان جامعه برویم.

اگر انسان از آغاز جوانی و هم‌زمان با خودسازی فردی، به عرصه‌های اجتماعی نیز قدم بگذارد، هم ورود درستی پیدا می‌کند و هم محک می‌خورد و عیوب نفس خود را پیدا می‌کند. بعد وقتی به خلوت برگشت، استغفار می‌کند و دوباره نیرو می‌گیرد. مانند شناگری که هر چند لحظه یک‌بار باید سرش از آب بیرون بیاورد و نفس تازه کند تا بتواند ادامه بدهد. بالاخره در اجتماع ظلماتی هست و انسان در خلوت‌های فردی باید خود را آماده‌ی مواجهه‌ی با آن کرده باشد.

متأسفانه گاهی تقوای ما خیالی و رؤیایی است، چون تعریفی که از تقوا و از دین داشته‌ایم، نادرست بوده و دین را به نماز و اشک و تلاوت قرآن و دعا خلاصه و محدود کرده‌ایم. وقتی زلزله‌های عظیم و فتنه‌ها پیش‌می‌آید، دیگر فرصت خودسازی نیست. قرآن می‌گوید یکی از آثار و ثمرات تقوا، افزایش بصیرت و «فُرقان» است؛ یعنی قدرت تشخیص حق و باطل. آیه دیگری می‌گوید: «إنَّ الَّذینَ اتَّقوا إذَا مَسَّهُم طائِفٌ مِن الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإذا هُمْ مُبْصِرُونَ»3. تقوا موجب می‌شود که وقتی شیاطین به انسان هجوم می‌آورند و دور دل انسان طواف می‌کنند، انسان به خودش بیاید، نوری در دلش بدرخشد و بصیرتش افزایش پیدا کند. یعنی نه‌تنها رسانه‌های بیگانه و وسوسه و اغواگری آن‌ها اثری نمی‌گذارد، بلکه تلاش آن‌ها برای بصیرت‌زدایی منجر به بصیرت‌زایی می‌شود.

رهبر انقلاب: جمع به حیث جمع، مراقب خودشان باشند. بى‌مراقبتى جمعها نسبت به مجموعه‌ى خودشان، موجب میشود که حتّى آدمهائى هم که در بین آن جمعها تقواى فردى دارند، با حرکت عمومىِ آن جمعها بغلتند و به جائى بروند که نمیخواهند. در طول این سى سال، ما از این ناحیه ضربه خورده‌ایم. (1390/03/08)


http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif مراقبه‌ی همیشگی
اما برای عبور از این موانع چه باید بکنیم؟ یک نکته‌ی مهم این است که انسان باید نقطه‌های شروع خوبی داشته باشد و در طول مسیر نیز از خود مراقبت کند. مثلاً به خاطر هوی و هوس به سمت قدرت نرود و فریب نفس خود را نخورد. اگر انسان تقوا نداشته باشد، سر بزنگا‌ه‌ها به اشتباه می‌افتد و آن‌هایی که اهل دقت هستند، متوجه می‌شوند. البته انسان خودش پیش از همه می‌فهمد که چه کمبودهایی دارد: «بَل الإنسانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصیرَةٌ»4. به امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفتند چگونه به چنین جایی رسیدی؟ فرمود: «کُنْتُ بَوّاباً عَلی بابِ قَلْبی»5.

انسان باید همواره خود را بررسی کند تا ببیند خالص هست یا نه. آن‌هم نه خوشبینانه. حضرت امیر می‌فرمایند: «مؤمن شب را به صبح و صبح را به شب نمی‌رساند، مگر آن‌که به خود بدبین است!» با عینک بدبینی، نه دیگران، بلکه خود را بررسی می‌کند تا عیوب احتمالی را بیابد، چون برای او مهم است که به آتش دوزخ گرفتار نشود. اگر انسان اهل خودسازی و تقوا نباشد، وقتی به ثروت و قدرت می‌رسد، رفتنش به سوی جهنم تندتر خواهد شد.

نکته‌ی دیگر این است که نباید خود را در معرض قضاوت اشتباه مردم نیز قرار بدهیم. اگر ته دل من پاک است، باید طوری رفتار کنم که مردم هم آن را حس کنند. نه این‌که در درجه‌ی اول قضاوت مردم برایمان مهم باشد، اما نباید مردم را به اشتباه انداخت. فرض کنید کسی قاضی شده و هم‌زمان با گرفتن کرسی قضاوت پدرش از دنیا رفته و ثروت کلانی برای او به ارث گذاشته است. او با این ثروت، خانه و خودروی خود را تبدیل به احسن می‌کند، اما مردم در چنین موقعی ممکن است گمان کنند که او رشوه‌ای گرفته است. راهش این است که این فرد واقعیت را توضیح بدهد. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به مالک اشتر می‌نویسند: «اگر مردم به تو بدگمان شدند، عذرت را بگو.»

بنابراین در درجه‌ی اول باید بکوشیم در معرض تهمت قرار نگیریم، چون فرموده‌اند: «اتّقُوا مَواضِعَ التُّهَمِ»6. اگر هم به دلیل تلاش‌های شیاطین یا ضعف‌های خود دچار اتهام شدیم، باید عذر خود را به مردم بگوییم. شیاطین همیشه فعال هستند، ولی ما نباید روزنه‌ای و بهانه‌ای برای تأثیر شیطنت‌ها قرار بدهیم. وقتی بین مسئولان و مردم فاصله‌ای ایجاد ‌شود، شیاطین از آن سوء استفاده می‌کنند. لذا هیچ شکاف و فاصله‌ای نباید در این میان باشد. مدیر متّقی باید نبض جامعه را در دست داشته باشد؛ از طرق مختلف افکار مردم را بفهمد و مستقیم و غیر مستقیم سوء‌ ظن‌ها را برطرف کند. ارتباطات فردی و عاطفی او هم کمک می‌کند تا برداشت‌های نادرست کاهش یابد.

صوت: قول سدید


http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif کاربست تقوای جمعی
تقوای جمعی در چنین مواردی به‌کار می‌آید. یعنی اگر نسبت به منِ مسئول سوء‌ظنی پیدا شد و شما می‌دانید من صداقت دارم، باید از من دفاع کنید. دفاع من از شما و شما از من، شائبه‌ی ناخالصی کمتری دارد تا این‌که من به عنوان مسئول از خودم دفاع کنم. صداقت امام و رهبر را ما باید توضیح بدهیم و نه خود آن‌ها، چون هم با تواضع سازگاری ندارد و حمل بر خودستایی می‌شود و هم باورپذیری آن کمتر و دیرتر است.

قرآن می‌گوید: «لا تَلْمِزُوا أنْفُسَکُم»7. خداوند وقتی می‌خواهد بگوید از دیگری عیب نگیرید، می‌گوید از خودتان عیب نگیرید؛ شما را به عنوان هویت جمعی خطاب می‌کند. یعنی ما یک هویت جمعی مؤمنانه داریم. اگر نسبت به رهبر ما سوء ‌ظنی پیدا شود، ما باید به میدان بیاییم. البته رهبر هم باید بازیرکی صداقت خود را نشان دهد، اما اگر صراحتاً چیزی بگوید، شاید اثر عکس بگذارد. مؤمن برادر و یاور دیگر مؤمنان است؛ عیب‌های آن‌ها را می‌پوشاند و از آن‌ها دفاع می‌کند. برای همین گفته‌اند صداقت و دوستی، خود را در غیاب دیگران نشان می‌دهد. آیا در غیاب دوست‌ مؤمن خود که در معرض تهمت قرار گرفته، از او دفاع می‌کنیم؟

پس متهم‌شدن انسان‌های خوب که در تاریخ بارها اتفاق افتاده، مشکلات دیگری را به دنبال خود می‌آورد. بدعمل‌کردن‌های ما زمینه‌ی اتهام به انسان‌های خوب را فراهم می‌کند. گاهی ما با یک گفتار و رفتار نادرست، به ارزش‌ها ظلم می‌کنیم. باید مواظب باشیم که در هر لباسی و هر نقشی که هستیم، آبروی هویت جمعی خود را نبریم.

امیرالمؤمنین علیه‌السّلام می‌گویند: «وقتی در میدان جنگ دیدی رفیق تو ضعیف‌تر است، به شکرانه‌ی نعمت شجاعت، به کمک او برو.» اگر پرچم به زمین بیفتد، همه ضرر می‌کنیم و باید عقب‌نشینی کنیم. در عقب‌نشینی هم تلفات زیادی هست و هم اگر دشمن روحیه بگیرد، همه را تار و مار می‌کند. وقتی می‌بینیم که پرچمدار ما را با  تیر می‌زنند، نباید بایستیم و نگاه کنیم!




ارسال توسط بسیجی
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >

ابزار وبمستر

خرید شارژ

دانلود